کتابخانه عمومی جوادالائمه علیه السلام شهرستان قدس

بولتن اطلاع رسانی الکترونیک کتابخانه عمومی جوادالائمه علیه السلام شهرستان قدس

برگزاری نشست هم اندیشی برنامه های ماه محرم

   

 

نشست هم اندیشی کارکنان کتابخانه های عمومی شهرستان قدس بامحوریت فعالیتهای ترویجی کتابخوانی و فرهنگی درفضای مجازی درماه محرم برگزارشد.

 

به گزارش روابط عمومی اداره کتابخانه های عمومی شهرستان قدس، نشست هم اندیشی کارکنان کتابخانه های عمومی شهرستان قدس بامحوریت فعالیتهای فرهنگی وترویجی کتابخوانی درماه محرم وایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) درفضای مجازی ، باحضور سیده فهیمه اطهری رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان قدس،مسئولین کتابخانه های عمومی شهرستان قدس در اداره کتابخانه ها برگزار شد.

دراین جلسه مسئولین  به ارائه پیشنهادات ونظرات برای برنامه های عزادارای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ونهادینه کردن فرهنگ عاشوراو خدمات بهتر ومفیدتر واستفاده ازظرفیت فضای مجازی کتابخانه ها پرداختند وبرای برگزاری مسابقات کتابخوانی،نقاشی،خاطره نویسی،معرفی متنی وتصویری کتابهای موضوعی برای کودکان ونوجوانان وبزرگسالان،انتشار احادیث، برگزاری نمایشگاه ،انتشارشعرخوانی اعضای کودک،نشست کتابخوان وبرنامه های متنوع دیگری درفضای مجازی برنامه ریزی شد.

[ يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۴۸ ق.ظ ] [ ]

[ ۰ ]

معرفی

                           

مجموعه کتاب های امام حسین (ع) / فریبا کلهر/ به نشر

ویژگی این مجموعه این است که شخصیت‌های آن به جای این که با نام‌شان معرفی شوند، با ویژگی‌ها و صفت‌های‌شان به بچه‌ها معرفی می‌شوند.
روز مبارزه‌ی بزرگ، یارانِ مردِ آزاد به میدان رفتند و شهید شدند. خانواده‌ی مرد آزاد به میدان رفتند و شهید شدند. پرچم‌دار دید که دیگر یاوری برای مرد آزاد باقی نمانده است. نگاهش به طرف خیمه‌ها پر کشید. کسی از شکاف خیمه او را نگاه می‌کرد. پرچم‌دار دید که دو چشم درخشان از دور با او حرف می‌زند. پرچم‌دار جلو رفت و دختر مرد آزاد را دید. پرسید: «با من کاری داری عموجان؟» دختر گفت: «تشنه‌ام عموجان آب می‌خواهم.» پرچم‌دار سرش را تکان داد و گفت: «برایت آب می‌آورم. همین‌جا منتظرم باش.»
بار دیگر مشکی برداشت، سوار بر اسبش شد و به طرف رود آب شیرین رفت. دشمن دوباره جلویش را گرفت. پرچم‌دار به فرمانده‌ی سپاه دشمن گفت: «تمام یاران و جوانان خانواده‌ی مرد آزاد را کشته‌اید، فقط زن‌ها و کودکان باقی مانده‌اند که از تشنگی جگرشان آتش گرفته. می‌خواهم کمی آب برای آن‌ها ببرم.»
فرمانده حرفی نزد. یکی از دستیارانش گفت: «اگر همه‌ی زمین پر از آب شود، حتی قطره‌ای از آن را به شما نمی‌دهیم.»
پرچم‌دار نمی‌خواست دست خالی برگردد. نمی‌خواست نگاهش به خیمه‌ها بیفتد؛ به جایی که دختر مرد آزاد چشم انتظارش بود، در انتظار قطره‌ای آب.
بار دیگر پرچم‌دار راهش را از میان سربازان باز کرد. به طرف رود رفت. پشت سرش سرباز‌ها می‌آمدند. پرچم‌دار ایستاد و با آن‌ها جنگید. تعدادی را کشت و خودش را به رود آب شیرین رساند. مشکش را از آب پر کرد. خواست کمی آب بخورد و برگردد؛ اما در حالی که بچه‌ها تشنه بودند و جگر برادرش از بی‌آبی می‌سوخت، چطور می‌توانست آب بخورد؟ مشک پر از آب را برداشت و پشت اسبش پرید. می‌رفت و آب از داخل مشک بیرون می‌ریخت. سربازی شمشیر کشید و دست راست پرچم‌دار را نشانه گرفت. دست پرچم‌دار جدا شد. پرچم‌دار با دست چپ مشک را گرفت و تاخت. ضربه‌ی دیگری به دست چپش خورد و خون به آسمان پاشید. پرچم‌دار مشک را به دندانش گرفت نگاهش به خیمه‌ها بود. به شکاف کوچکی که دو چشم منتظر بیرون را نگاه می‌کرد. کسی ضربه‌ای به او زد. پرچم‌دار از بالای اسب پایین افتاد و آب از مشک بیرون ریخت.

[ شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۴۹ ب.ظ ] [ ]

[ ۰ ]

معرفی کتاب نامیرا

نام کتاب:نامیرا

نویسنده :صادق کامیار

انتشارات : نیستان

وقتی این کتاب را می‏خوانید ناخودآگاه حس تنفر و بغض شدیدی نسبت به مردم کوفه پیدا می‏کنید. اینکه چگونه هجده هزار نامه برای امام حسین (علیه‌السلام) می‏نویسند، ایشان را به کوفه دعوت می‏کنند و چگونه بر روی ایشان شمشیر می‏کشند! هرگز باور نمی‏کنید این حوادث به این سرعت اتفاق افتاده باشد. در سرتاسر داستان خود را در جایگاه انتخاب می‏بینید. تماماً این سوال در ذهن شما وجود دارد که اگر شما در این موقعیت بودید چه می‏کردید؟ نقش خواص در به وجود آمدن واقعه کربلا در این کتاب به خوبی مشهود است؛ و در پایان داستان، شما به جایی می‏رسید که هرگز تصور آن را نمی‏کردید.
 

[ شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۳۰ ب.ظ ] [ ]

[ ۰ ]

سخن رهبر

[ شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۱۶ ب.ظ ] [ ]

[ ۰ ]

باب کتابخوانی

خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد
یا کتاب های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.

 

[ شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۱۲ ب.ظ ] [ ]

[ ۰ ]

روز پزشک

                                

پزشک، سزاوار تکریم و قدر است که بسی گرانقدر است
با افتخار ، ارزش علمی و انسانی اش را پاس می داریم
«روز پزشک» مبارک . . 

[ شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۵۷ ق.ظ ] [ ]

[ ۰ ]